اس های زیبا :
دستانش تاول زده بود ....
از ویران کردن دل دیگران !!!
چه شد ؟؟؟
دستانت زخم شد ؟؟؟
خرده دل هایی است که شکسته ای...
کاش هرگز نمی بودی / حالا که بودنت عذاب است ....
جهنم کجاست ؟
یعنی بدتر از حالیست که برایم ساخته ای ؟؟؟

من تو را فقط برای خود میخواستم ...
اما تو خود را برای دیگری...
آری گناه من این بود که کنون تنهایم....
باز هم بوق اشغال ؟؟؟
به قول خودش یکی از اقوامشان است از مخملی بودن گوشهایم...
تاوان کدامین گناه من است تنهایی کنونم ؟؟؟
+ نوشته شده در 22 / 12 / 1391برچسب:
,
ساعت 1:43 توسط میثم
|
گویند خدا همیشه با ماست ...
ای غم نکند خدا تو باشی ؟
******
اینکه نامش زندگیست مرا کشت .....
مانده ام آنکه نامش مرگ است با من چه خواهد کرد ؟؟؟
******
صبر کن ...
برگرد ....
چمدانهایمان اشتباه شد .....
دلم را به جای خاطراتت بردی .....
******
رفتم که دگر نگه بسویت نکنم
چون قبله شوی سجده بسویت نکنم
گر دسته گلی شوی و آیی به برم
بردارم و بگذارم و بویت نکنم
******
فرزند ((ایوب)) نیستم ...
مگر میراث کیست در من
اینهمه صبر
**********
خدایا :
میشه ورقمو پس بدم ....
میدونم وقت امتحان تموم نشده ...
ولی خسته شدم....
**************
گاهی مجبوری بغضت رو با یه لیوان آب فرو ببری و بگی :
خدا بزرگه ....
**************
آنقدر فریادهارا سکوت کرده ام ...
که اگر در چشمانم نگاه کنید کور میشوید ....
***************
بخدا بگوئید :
من ترک تحصیل کرده ام دیگر امتحان نگیرد ....
**************
وقتی نمیشود رفت .....
همین یک پا هم اضافه است ((مترسک))
+ نوشته شده در 20 / 12 / 1391برچسب:
,
ساعت 14:10 توسط میثم
|